دل بازهم هوای مدینه دارد آخر در مدینه غوغایی به پاست با زهم شیعه عزادار شد وبقیع سوگ نشین فرزند فاطمه است
مهدی فاطمه نیز امشب سوگوار است که بر ایشان نیز تسلیت عرض میکنیم
عجب شبی است امشب همه سیه پوش فرزند فاطمه وچه بسان مادرش غریبانه بی نام ونشان آرمیده
مگر میشود چنین مظلوم تاریخ بود نه ارامگاهی ونه صحن وسرایی
اما چنان بزگوار که گویی هم این امشب به سوی پروردگار خود پرواز کرده اما با یادش واقعه کربلا را زنده میکند ودخترکانی که در مقابل دیده گانش سیلی خوردند
اه که دور از بقیع هستیم مولای من میشود همین امشب یرای ما هم یک مدینه از فضل خودت مرحمت کنی نفس در سوگت به سختی بیرون میاید
د رحرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه بودم که دختری 7یا 8ساله با دیده گانی غم بار واشک آلود التماس میکرد که سلامتی مادرش را عطا کنی تا او بی مادر نباشد ومی گفت خانوم تو را به امام محمد باقر قسم میدهم که مرا از درگاهت بی جواب برنگردانی من از راه دوری آمده ام چگونه راضی میشوی من در این شب دست خالی برگردم اگر من مادر نداشته باشم چه کسی بر سر من دست نوازش میکشد آیا فکر اینجارا هم کردی
همه دور او جمع شده بودند وهر کسی به طریقی می خواست دخترک را آرام کند که ناگهان خانمی پیر گفت عزیزم مطمئن باش که هیچ وقت دست خالی از در هیچ کدام از ائمه بیرون نمی روی
با مرثیه خوانی عزیزی این احساس بیشتر میشد که ای کاش در بقیع بودیم و آنجا بر سر مزارش سوگواری میکردیم وعقده دل باز میکردیم و هر آنچه می خواستیم بر زبان میاوردیم واز روسیاهی خود بازهم سخن میگفتیم
که ای مولای ما چنان ما را دریاب که آنی از خود غافل مشده وبه سوی هیچ گناهی نرویم وایمانمان را چنان محکم ساز تا در برابر وسوسه های شیطان سستی به خرج نداده واز هرگونه گزندی در امان بمانیم
به امید ظهورش
یا حق