سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود پسندی خرد را تباه می کند . [امام علی علیه السلام]

از: فاطمه حاجی زاده :: 85/12/19 :: 9:15 عصر

دیروز جلسه قرآن دعوت داشتم اما کارهای واجبی داشتم که حتما باید انجام میدادم می خواستم جلسه قرآن نرم و به کارهام  برسم اما یه لحظه فکر کردم  وبا خودم گفتم مگر کارهام از جلسه قرآن واجب تر هست .با خودم فکر کردم چرا در مورد قرآن این همه سستی داریم کمی در پی یافتن علتها بر آمدم که چندین علت به نظرم رسید و برای آن علتها راهکارهایی را با مشورت دوستانم و مطالعه کتابهایی که در دسترس بود پیدا کردم که برای شما می نویسم

علتها:

1. نداشتن ایمان قوی

2. نداشتن برنامه منظم

3. عدم اطلاع از اثرات مثبت تلاوت قرآن

4. عدم اطلاع از اثرات منفی دوری از قرآن

5. تا ثیرا ت محیط های غیر معنوی

6. نقش مربیان و دوستان و همسالان

راهکارها:

                                     

1. انتخاب دوستان و مربیان  مانوس با قران

2. یادگیری تنظیم برنامه برای کارهای روزمره مخصوصا اختصاص زمان خاص برای امور معنوی از جمله قرائت قرآن

3. مطالعه و آگاهی از اثرات مثبت تلاوت قرآن و تاثیرات منفی دور شدن از قرآن

4. دور از محیط های آلوده و دوستان و همسالان لاابالی

5. تقویت ایمان

اما راهکار اول:

انتخاب دوستان و مربیان  مانوس با قران

انتخاب دوست و مربی نقش بسزایی در این میان دارد به طوری که اگر دارای دوست و مربی مناسبی باشید می تواند شما را به سوی معبود یگانه راهنمایی  کند و شما را به او نزدیکتر کند

دوست و مربی متدین شما را به جلسه های قرآنی و مراسم مذهبی سوق داده و تحت تاثیر معاشرت با آنها خود را هدفمند احساس کرده و همواره در انجام هر کاری ابتدا معبود خود را ناظر بر ان عمل خواهید یافت

اما بالعکس انتخاب یک دوست نا مناسب شما را به همان اندازه می تواند از اعتقادات مذهبی دور کند و عاملی برای سستی در تلاوت قران باشد

البته لازم به ذکر هست که این انتخابهای صحیح از همان کودکی آغاز شود همان طور که یک مربی با ایمان  مهد کودک می تواند فرزند دلبند شما را به سوی ایمان هدایت کند و در مراحل بعدی در مدرسه شما می توانید به جای اینکه همواره فرزند خود را از داشتن دوستان بد مواخذه کنید به او دوستان مناسب را معرفی کنید تا او همواره در محیطهای مناسب و معنوی رشد یابد و سر انجام خود قدرت تشخیص پیدا کند

در این زمینه کتابهای زیر بسیار مفید و سودمند است  

1- دوستى در قرآن و حدیث، محمد محمدى رى‏شهرى

2- دوستى و دوستان، سید هادى مدرس، ترجمه حمیدرضا شیخى و حمیدرضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوى، 1376

3- آیین دوستى در اسلام، بابازاده

4- آیین دوست یابى دیل کارنگى

 

 

 


نظرات شما()


از: فاطمه حاجی زاده :: 85/12/14 :: 5:26 عصر

بسم رب المهدی

می خواستم کمی از توفیق زیارت که گاهی از انسان سلب میشه و یا گاهی با اینکه مکرر دچار لغزشهایی می شویم توفیق زیارت رو پیدا می کنیم بگم

بنابر آنچه از مجموع زیارت و روایات به دست میاریم اینکه رحمت خدا بیشتر از غضب اوست .وبرای همه انسانها وحتی برای کسانی که دارای خطا هستندد اول راه هدایت هست وراه را باز می گذارد

مگر آن که خطاها به قدری تکرار شود که انسان قابلیت هدایت رو از دست بدهد.پیامبر(ص) و اولیای خداوند و امامان (ع) نیز همین روش رو داشته اند یعنی جاذبه هدایتی آنان بیشتر هست وهمه حتی کسانی رو که دارای خطا هستند می پذیرند چه بسا میل ورغبت معنوی رو در دل آنها به وجود آورده اند.

                                               

کسانی که مشمول رحمت الهی شده اند ورو به سوی خدا آورده اند ویا موفق به زیارت شده اند دو گروه می شوند .برخی معنویات آنان بیشتر می شود و یا از خطاهای گذشته پشیمان شده در این صورت لطف و رحمت به سوی آنها سرازیر می شود .

برخی نه تنها اصلاح نمی شود بلکه چه بسا باز به کارهای زشت گذشته خود نیز ادامه می دهند .  اینان علاوه بر اینکه ار بهره های معنوی محروم می شوند و لذت مناجات و زیارت رو نمی چشند نزد مردم نیز احترام خود را ازدست می دهند  وبرای آخرت خود نیز چیزی به عنوان توشه برای خود نمی برند

  


نظرات شما()


از: فاطمه حاجی زاده :: 85/10/11 :: 1:31 عصر

عید قربان  روز قربانی کردن هواهای نفسانی و غالب شدن بر نفس وچیره گشتن بر گناهان و نزدیک شدن به معبود را به محضر ولی عصر (عج)و تمامی مسلمین تبریک  میگم
الهی، رویم را نیکو کردی، خویم را هم نیکو گردان!

الهی به حرمت أن نام که تو خوانی و به حرمت أن صفت که تو چنانی ، دریاب که می توانی.

الهی، عمر خود به باد کردم و بر تن خود بیداد کردم : گفتی و فرمان نکردم ، درماندم و درمان نکردم .

الهی ، عاجز و سر گردانم : نه آنچه دارم دانم و نه آنچه دانم دارم .

الهی ، اگر تو مرا خواستی ، من آن خواستم که تو خواستی .

الهی ، به بهشت و حور چه نازم : مرا دیده ای ده که از هر نظر بهشتی سازم .

الهی ، در دلهای ما جز تخم محبت مکار و بر جان های ما جز الطاف و مرحمت خود منگار و بر کشت های ما جز باران رحمت خود مبار .

به لطف ، ما را دست گیٍر و به کرم ، پای دار ، الهی حجاب ها از راه بردار و ما را به ما مگذار .

الهی، اگر ستّار العیوب نبودی. ما از رسوایی چه می‌کردیم؟

الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!

الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم!

الهی، همه از تو دوا خواهند، و حسن از تو درد.

الهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر!

الهی، اگر گلم و یا خارم از آن بوستان یارم.

الهی، گرگ و پلنگ را رام توان کرد، با نفس سرکش چه باید کرد؟

الهی، آن خواهم که هیچ نخواهم.

الهی چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم.

الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر!

الهی، همه سر آسوده خواهند، و حسن دل آسوده.

الهی، روزم را چون شبم روحانی بگردان، و شبم را چون روزم نورانی‌!

الهی، کلمات و کلامت که این قدر شیرین و دلنشین‌اند، خودت چونی؟

به امید ظهورش
یا حق


نظرات شما()


از: فاطمه حاجی زاده :: 85/10/6 :: 10:19 عصر

دل بازهم هوای مدینه دارد آخر در مدینه غوغایی به پاست با زهم شیعه عزادار شد وبقیع سوگ نشین فرزند فاطمه است

مهدی فاطمه نیز امشب سوگوار است که بر ایشان نیز تسلیت عرض میکنیم
عجب شبی است امشب همه سیه پوش فرزند فاطمه وچه بسان مادرش غریبانه بی نام ونشان آرمیده
مگر میشود چنین مظلوم تاریخ بود نه ارامگاهی ونه صحن وسرایی

اما چنان بزگوار که گویی هم این امشب به سوی پروردگار خود پرواز کرده اما با یادش واقعه کربلا را زنده میکند ودخترکانی که در مقابل دیده گانش سیلی خوردند

اه که دور از بقیع هستیم مولای من میشود همین امشب یرای ما هم یک مدینه از فضل خودت مرحمت کنی نفس در سوگت به سختی بیرون میاید
د رحرم کریمه اهل بیت حضرت معصومه بودم که دختری 7یا 8ساله با دیده گانی غم بار واشک آلود التماس میکرد که سلامتی مادرش را عطا کنی تا او بی مادر نباشد ومی گفت خانوم تو را به امام محمد باقر قسم میدهم که مرا از درگاهت بی جواب برنگردانی من از راه دوری آمده ام چگونه راضی میشوی من در این شب دست خالی برگردم اگر من مادر نداشته باشم چه کسی بر سر من دست نوازش میکشد آیا فکر اینجارا هم کردی

همه دور او جمع شده بودند وهر کسی به طریقی می خواست دخترک را آرام کند که ناگهان خانمی پیر گفت عزیزم مطمئن باش که هیچ وقت دست خالی از در هیچ کدام از ائمه بیرون نمی روی
با مرثیه خوانی عزیزی این احساس بیشتر میشد که ای کاش در بقیع بودیم و آنجا بر سر مزارش سوگواری میکردیم وعقده دل باز میکردیم و هر آنچه می خواستیم بر زبان میاوردیم واز روسیاهی خود بازهم سخن میگفتیم
که ای مولای ما چنان ما را دریاب که آنی از خود غافل مشده وبه سوی هیچ گناهی نرویم وایمانمان را چنان محکم ساز تا در برابر وسوسه های شیطان سستی به خرج نداده واز هرگونه گزندی در امان بمانیم

به امید ظهورش
یا حق


نظرات شما()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
وبلاگ من
زمستان 1385 - به سوی ظهور
زمستان 1385 - به سوی ظهور




جواب دادن به شبهه ها
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
:جستجو

با سرعتی بی نظیر و
باور نکردنیمتنیادداشت ها
و پیام‏ها را بکاوید!